تنهایی های یک کنکوری قراره این 12 ماه مونده به ارشد رو برای خودم و شما بنویسم ...همین آرشيو وبلاگ نويسندگان سلام به شمایی که میخای این مطلبا رو بخونی ..... برای این اینجا میخام روزمزه گیایه ی خودم بنویسم چون الان زیادی تنهام .. میخام بدون هیچ محدودیتی از خودم بگم .. یجور خاطره نویسی شاید باشه کمی از خودم میگم ..شاید دوستای خوبی برای هم شدیم !! دانشجوی ترم 6 عمران ازاد هستم .... از دانشگاهم متنفرم و همچنین از 96.4% از بچه ها ... این سالی که پیشه روم هست رو میخام بزارم برای اینکه تو ارشد عمران قبول شم .... دروغ چرا ؟! ارزوم اینه که یکی از دانشگاهای دولتی تو تهران رو قبول شم ...درسم بد نیست .. این ترمی که گذشت معدلم 16.5 شد . تمام تلاشم رو کردم ، چون تو کل ترم زیاد نخوندم خیلی موفق نشدم .. در مورد کنکور با بچه های دانش گاه که صحبت میکنم همه میگن که ما نمی تونیم تو ارشد قبول شیم ، ولی من نمیتونم اینو قبول کنم ... حاضرم خودم رو تو خونه زندانی کنم ، سرم رو بتراشم ولی کنکور قبول شم ... لذت یه دانشگاه و استادا و دانشجوهای سطح بالا رو بچشم ..... بعضی از دوستام میگن تو چه فکرایی میکنی ، ولی من اومدن به ازاد رو یجور شکست بزرگ تو زندگیم میبینم همون سال اول که کنکور دادم و جای خوبی قبول نشدم اومدم ازاد ، اگه یه سال صبر میکردم شاید میتونستم قبول شم دولتی و حیف ..... الان زندگیم خیلی جریان خوبی نداره (مشکل مالی ، مشکل ارتباط خانوادگی و ... ) در حاله حاضر دوستانی چندانی ندارم ....شاید کلا 10 نفر میشن ، که با هم میریم و میایم حالا از این روزا دارم مقدمه و برنامه ریزی رو برای ارشد انجام میدم .... ببینید میتونم قبول شم یا نه :) ولی میدونم کمترین جایی که بیارم بوعلی همدان هست .... با زبان شروع کردم (504) و میخام مشکلات ابتدایی که تو استاتیک و مقاومت داشتم رو اول از رو کتابای مرجع درست کنم .. یه مشکل هم تو خونه هست که هیچکس منو قبول نداره و همه منو یه ادم تنبل میشناسن و فکر میکنن که هم بلف میزنم ...الان دارم البوم چاوشی .... من هما 13 ام ، یه همچین اسمی داره ..... حتما بگیریدش این اولین پست بود .... اگه طولانی بود به خوشگلی خودتون بخشید .... نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |